شاعر : حبیب چایچیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
در جهان، هم شأن و همتائی کجا دارد بقیع؟چونکهیکجا،چار محبوب خدا دارد بقیع
نور چشمان رسول و پوردل بند بتول صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع
خلق شد عـالم ز یُـمـن خـلـقت آل عـبـا یـک تن از پـنـج تن آلعـبا دارد بقـیع
همدم دل دادگان ومحـرم محراب راز هست زینالعابدین،بنگرچهها دارد بقیع
حاصل آیـات قـرآن، باقـرِعـلـم رسول وارث فـضل وکـمـال انـبـیا داردبقـیع
صـادق آل مـحـمّـد، ناشـر احـکـام حق دین ودانش را،رئیس و پیشوا دارد بقیع
درنظرآید،زمین برچرخ سنگینی کند بسکه خاکشگوهرسنگین بها دارد بقیع گر چه تاریک است،درظاهر ندارد یک چراغهمچو ایوانِ نجف نور وصفا دارد بقیع رازها گوید به گوش شب دراینجا کهکشان رمزها ازخلقتارض وسما دارد بقیع
سایهها نجوا کنان برمدفـن این چارتن کرده شب گیسو پریشان یا عزا دارد بقیع؟ سربه دیوارش زند هرکس ازاینجا بگذرد درسکوتش نالهها و گریهها دارد بقیع چارمعصومند ودورند ازحریم جدّشان شِکوهها ازدشمنانِ مصطفی داردبقیع آن دوغاصب درجوارمدفن پاکرسولدورازاوجسم امامانراچراداردبقیع؟ میکند محکوم،ظالم رابه هردورزمان گـفـتـههـا بـازائـران آشـنـا داردبـقـیـع
بشنوازاین قبرها بانگ انا المظلوم را تا که مهـدی باز آیـد،این ندا دارد بقیع تاشود ثابت که نورحقنمیگردد خموشگر چه ویران شد،جلال کبریا دارد بقیع
نالهٔ اُمّالبنین با اشک زهرا همدم است درغـبارِغـم،جـمال کـربـلا دارد بقیع چون حسان اینجا بود، شبها،مسیر فاطمه تاکه نـامحـرم نیـایـد،انـزوا دارد بقـیع